خانه ی قدیمی 3
خانه دو باره خانه می شد اگر...
از آن سفر کرده در بهاران جویا شدی ص 22
نویسنده : سید محمد مهدی حسینی چمانوی
خانه با تمام خاطرات خوب و بدش از میان رفت. چه می شد اگر آن خانه را که پدرت ساخته بود و تو تمام دوران کودکی ات را در آن جا گذرانده بودی راضی به تخریب آن نمی شدی و خاطرات پدرت را که در ایوان آن می نشست و چای می نوشید یا این که مشغول رسیدگی به باغچه کوچک اش بود، همان باغچه ای که پر بود از گل های صورتی که مادر دوستشان می داشت محفوظ می داشتی.
چه می شد اگر می توانستی خانه را به خوبی نگهداری کنی و مانند پدر آن جا را دوست می داشتی و به آن عشق می ورزیدی و از آن مراقبت می کردی و هرگاه می خواستی روزهای خوب کودکی ات را نظاره گر باشی به آن خانه نظاره گر می شدی.
http://baharan78.avablog.ir
.
به مناسبت سالگرد
دوست گرامی ام جناب آقای شاهد حسین پور
نویسنده: سید محمد مهدی حسینی چمانوی
به جناب آقای مصطفی یوسفی
سید محمد مهدی حسینی چمانوی
22 / 04 / 1394
مادر عبور فصل تو خالی کشیدیم
خالی ببین که نقش تو عالی کشیدیم
خورشید دیده تو را هرصبح مادرم
در خاطرات دیده چه بی تاب آورم
اکنون به یاد دوریت ای مهربان من
طاقت چگونه سرکند اشک روان من
جناب آقای مصطفی یوسفی
در گذشت و عروج مادر گرامی و مهربانتان
خانم شکر بانو کیانیان
عـــروج این مـــادر وارسته و دل سوز را به جنـــابعــــالی و دیگـــر بستـــگان و ماتم دیدگان تسلیت و تعــــزیت می گـــــــویــــم.
علو درجات ، رحمت و غفران واسعه الهی را برای آن مادر مهربان و صبر جمیل برای بازماندگان مسئلت می نمایم.
حرز ابی دجانه
برخی معتقدان به وجود جن بر این باورند که این دعا در دفع جن موثر است و این دعا را از پیامبر اسلام میدانند که پیامبر، آن را به شخصی به نام ابی دجانه داده است چون شب هنگام جنها ابی دجانه را در منزلش اذیت میکردند. (منابع مورد نظر در قسمت «اصل روایت» در همین مقاله آمده است)
در حیاة الحیوان (در باب قنفذ) بیهقی در دلائل النبوة از ابی دجانه که نامش سماک بن خرشه است روایت کرده که من برسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله شکوه کردم از اینکه چون در بستر بخوابم سوتی مانند سوت آسیا و جنجالی چون جنجال مگس عسل بشنوم و پرتوی چون برق، و سر بردارم و در برابر خود سیاهی بینم که بالا رود بدرازی صحن خانهام و دست بپوستش کشم مانند پوست خارپشت است، و به چهرهام مانند شراره آتش افکند، فرمود: این جن خانه تو است ای ابو دجانه وانگاه دوات و کاغذ خواست و بعلی علیه السّلام فرمود بنویسد:(سپس دعا را گفت)
ابو دجانه گفت: نامه را گرفتم و تا کردم و بخانه آوردم و زیر سرم نهادم و شب را آسوده خوابیدم و بیدار نشدم جز از فریاد کسی که میگفت: ای ابو دجانه ما را با این کلمات آتش زدی تو را بحق سرورت که این نامه را از ما بردار که ما را بازگشتی بخانهات و در کنارت و در هر جا این نامه باشد نباشد، ابو دجانه گفت: برش ندارم تا رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم اجازه دهد. ابو دجانه گفت: از این ناله و شیون و گریه پریان که شنیدم شبم دراز گذشت و بامداد نماز صبح را با رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلم خواندم و آنچه آن شب از پریان شنیدم بوی گزارش دادم و هر آنچه هم من بآنها گفتم فرمود: ای ابو دجانه دست از این قوم بردار بدان که مرا براستی فرستاده آنان تا روز رستاخیز درد کشند.
این روایت در کتاب «جنها همه جا هستند» سید محمد مهدی حسینی ص۳۲و۳۳ و همچنین در کتاب آسمان و جهان، محمد باقر کمره ای ج ۷ ص ۹۸ و ۹۹ که ترجمه کتاب السماء و العالم بحار است و همچنین در بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۶۰ ص ۱۲۵ و ۱۲۶ و همچنین در المصباح، کفعمی، ص ۲۲۹نقل شده است.
در لغتنامهٔ دهخدا آمده: «سماک بن خرشة یا سماک بن اوس بن خرشة بن لوذان بن عبدودّبن ثعلبه انصاری ساعدی خزرجی، ملقب به ذوالمشهرة یکی از صحابهٔ رسول صلی اللّه علیه وآله . وی در غزوه بدر و هم احد در رکاب رسول صلی اللّه علیه وآله وسلم بود و به روز احد پیغمبر صلوات اللّه علیه او را شمشیری عطا فرمود. و در مدینه او را با عتبة بن غزوان مواخات داد. ابودجانه در جنگ یمامه با مسیلمه، بشهادت رسید و گویند او در قتل مسیلمه شرکت داشت و در ضعاف اخبار آمده است که او تا جنگ صفین بزیست و در آن جنگ حضور یافت حرزی به نام حرز ابی دجانه در کتب دعوات معروف است » (لینک)
علامه مجلسی بحارالأنوار، ج ۶۰ ص ۱۲۵ و ۱۲۶
۲- کتاب حیاة الحیوان، دمیری
۳- کتاب جنها همه جا هستند، محمد مهدی حسینی
۴- کتاب آسمان و جهان، محمد باقر کمره ای که ترجمه کتاب السماء و العالم بحار است.
۵- کتاب بحارالأنوار، علامه مجلسی
۷- سایت لقمان
حرز چيست ؟ حرز به دعایی گفته میشود که به گردن میآویزند.
.
از آن سفر کرده در بهاران جویا شدی ، ص 86 - 88
نویسنده: سید محمد مهدی حسینی چمانوی
شهدا جایتان خالی مرد كار آمد
به خاطر اهداف انسانی
از آن سفر کرده در بهاران جویا شدی ، ص 86 - 88
نویسنده: سید محمد مهدی حسینی چمانوی
شهدا جایتان خالی مرد كار آمد
پیام تسلیت برای آقای محمد عزتی
نویسنده:
سید محمد مهدی حسینی چمانوی
22 / 04 / 1394
زندگی تلخ دنیا همین است که از بدو تولد دیده ایم تنها قاب عکس های آن یکی پس از دیگری عوض شده و ما پنداشته ایم دنیا دارای تنوع است.
جناب آقای محمد عزتی
درگذشت پدر همسرتان جناب آقای
یـــوســف جـهـــانی
را به شما و سایر بستگان آن مرحوم مغفور تسلیت گفته و صبری جمیل برای بازماندگان از احدیت منان خواستارم.
علو درجات ، رحمت و غفران واسعه الهی را برای آن وارسته مهربان و صبر جمیل برای بازماندگان مسئلت می نمایم.
.
خانه ی قدیمی4
از آن سفر کرده در بهاران جویا شدی ص 22
نویسنده : سید محمد مهدی حسینی چمانوی
در دیار خودت در منزلی کوچک ، زندگی ساده ای داشتی تا آن که به شهری بزرگ تر و دور دست مهاجرت نمودی و به آنچه از آرزو دست نیافته بودی در آن جا نیز به آن ها دست نیافتی.
بعد از تو دوستانت از دوری تو انگار چیزی گم کرده باشند سرگردان و متحیرند. آنان آن انسجام دوران حضور تو را از دست داده و ناامید از همه چیز به زندگی بازیچه گونه خود مشغولند. آنان دیگر کسی را نیافتند که از اسرار سخن بگوید؛ زیرا آنچه از اسرار بود از تو شنیده بودند.
با شوق زیاد در دیار دور از وطن زندگی کردی اما زمانی نگذشت که دل تنگ وطن و دوستانت شدی؛ زبرا زمین همین زمین بود و آسمان همان آسمان.
گرچه خانه ات کوچک و قدیمی بود اما باطن اش با حضور تو و دوستانت به وسعت آسمان پر رمز و راز بود. دل تنگ آنان شدی آنان نیز دل تنگ تو شدند اما این راهی بود که حود رفته بودی و این سرّ را نیز می دانستی که راه رفته نباید دوباره برگشت.
.
پیام تسلیت به خانواده
مرحوم جناب آقای حاج حسین هلاکو
نویسنده :
سید محمد مهدی حسینی چمانوی
15/ 02 / 1394
جناب آقایان
محمد ، مصطفی ، اکبر ، یعقوب ، مهدی ، احمد و عبدالله هلاکو
( پسران مرحوم حاج حسین هلاکو )
اولین سالگرد در گذشت سه تن از اعضای خانواده تان
پدر وارسته و فداکارتان :
جناب آقای حاج حسین هلاکو
مــادر دل ســوزتــان :
خانـم راویـــه هـــلاکو
بــرادر گرامیـــــتان :
آقـای مـحـمـــود هـــلاکو
که در یک پروسه ی زمانی چهل روزه از این دنیای فانی عروج نمودند ، به شما عزیزان گرامی و سایر وابستگان تسلیت و تعزیت عرض می نمایم.
گـــوئــــیا ،
دنیا بنا ندارد به کام کسی خوش آید ؛
زیرا حتی رفاه و آسایش آن آمیخته با رنج ها و مشقت هاست.
اگر به عوالم نور چشم اندازی داشته باشیم ،
در می یابیم این دنیا بسی کوچک و پر از ظلمت و تاریکی است.
دنیا سرائی است
بیش تر آرزوها در آن دست نیافتنی است.
گوئی دست عمدی تقدیر چنین سرنوشت ها را رقم می زند
تا کسی سودای این که دنیا خانه ی آرزوهاست در درون خود نپروراند
و گوشه ی چشمی به سرای دیگر و به شهر الله که پشت این دهکده است ، داشته باشد.
از ایــزد منــان:
1. درجات آن بزرگواران را در بهشت اعلی و نیز بسیاری فضل و رحمت پروردگار را برای آن عروج کردگان ، صحت و عافیت و طول عمر با عزت برای بازماندگان خواهانم.
2. غفران بی نهایت الهی را برای آن عروج کنندگان و صبوری و اجری بی پایان برای شما عزیزان گرامی و دیگر غمدیدگان مسئلت می نمایم.
روحشان شاد و یادشان گرامی باد.
.
سال ها در آواره گی و درماندگی
سیدمحمدمهدی حسینی چمانوی
از آن سفر کرده در بهاران جویا شدی ، ص 82 - 86
درباره ی شخصی که سال ها در آوارگی و در ماندگی زندگی را گذرانید، کنجکاو شدی ؟ او پس از برخوردار بودن از نعمت های زیاد و فراوانی ثروت ، کارش به جائی رسید که مستأجر گشت. از رنج مشقت زندگی به ستوه آمد. خانواده و شهرش را به مقصد شهری دیگری ترک نمود و از برخی نزدیکان خویش نیز حلالیت طلبید.
او در آن شهر بزرگ و غریب ، شب هنگام به مسجد رفت و در مسجد تا صبح به جهت راز و مناجات با پروردگار بیتوته نمود و با گریه و زاری از خالق اش راه چاره می جست که ناگهان مردی با هیبتی خاص وارد مسجد گردید و به وی گفت: " مشکل را خودت به وجود آورده ای " گفت :" مشکل من چیست که خود نمی دانم. "آن مرد می گوید:" شما در بیست سال قبل برای کار ساختمان یک فرد مسیحی رفتی در روز آخر وقتی کارت تمام شد و دستمزدت را دریافت کردی به هنگام ترک منزل وی یک " هزار تومانی " روی طاقچه اش دیدی و آن را بی اجازه برداشتی ." گفت :" یعنی مشکل من از آن جاست " مرد گفت :" آری ."
او هر چه سریع تر به شهرش برگشت و در این اندیشه بود که خدا کند آن مرد مسیحی در مکان بیست سال قبل اش باشد. خادم آن فرد مسیحی در را باز کرد. او از این که فرد مسیحی هنوز هم در آن منزل اسکان داشت بسیار خوشحال گردید و به خادم گفت :" برو به آقا بگو بیاید که می خواهم ببینم اش." او رفت ، برگشت و گفت :" آقا می گوید:" برود من رضایت دارم." گفت :" می خواهم ببینم اش ." سه بار این موضوع تکرار شد و او به داخل خانه راه داده شد و به شخص مسیحی گفت :" اصلا میدانی موضوع چیست که اعلام رضایت می کنی ." مسیحی گفت:" آری می دانم برای آن هزار تومان است. دیشب حضرت مریم را در خوب دیدم که فرمود ، فردی از یاران رسول الله (صلی الله علیه وآله) نزدت خواهد آمد اگر برایت مشقت ندارد او را ببخش ؛ و من درهمان خواب تو را بخشیدم."
آری درآمد حرام باعث کمی رزق و موجب ابتلاء فرد به ور شکستگی می شود. تفاوتی ندارد که فرد مورد ستم واقع شده فردی خداپرست و از پیروان ادیان الهی و یا کافر و از پیروان ادیان غیر الهی باشد. گاهی فردی به خاطر اندک مال حرام که بر زندگی اش داخل شده فرزند خود را از دست داده است. مثلا از تاریخی که قرار بود بدهی خود را برگرداند یا شخص طلب کار ، طلب خود را در خواست کرده و فرد بدهکار از پرداخت آن امتناع ورزیده ، او غاصب بوده و عمل اش با دزدی تفاوتی ندارد و مال به صورت حرام در ید او قرار می گیرد. مگر نشنیده ای که بنده خدائی با چک پول جعلی گوسفندانی خرید و گوسفندان زاد و ولد کردند و پس از چندسال همه ی آن گوسفندان مریض شدند و او همه ی آن ها را ذبح کرد ولی گوشت تمامی آن ها مملو از کرم های سفید بود و کوچک ترین بهره ای از آن گوسفندان نبرد.
باز پس از اطلاع ازاین امور برای فهم یک مطلب که تو را به تعجب واداشت ، توضیح بیشتری خواستی و آن این که چطور می شود دو نفر از راه نامشروع ثروتی به دست می آورند و در حق دیگر ی ستمی روا می دارند ، یکی به بیچار گی و در ماندگی مبتلا شده و دیگری علاوه بر آن به مشکلات دیگر و یا حتی فرزندش را از دست می دهد؟
پاسخ این است که آ گاهی ما از ظواهر فراتر نمی رود. گاهی شخصی خطایش یکی است همانند سرگذشت آن فرد مسلمان و فرد مسیحی و دیگری تکرار در خطا و اصرار بر خطا دارد. ما از نظر ظاهری اعمال دو فرد را مشابه می بینیم لکن از باطن کارها هیچ گونه اطلاعی نداریم. گاهی بلاها در این دنیا جنبه ی امتحان دارد. مگر نشنیده ای کسی صدقه داد ولی دو ساعت بعد از آن تصادف کرد و مرد. پس چگونه است که می گویند :" صدقه هفتاد نوع بلا را دفع می کند که کم ترین آن مرگ است." در حالی که او دچارمرگ مفاجات گردید؟ سر کار در این است که او با مال حرام صدقه داده است و هیچ اجری بر مال حرام مترتب نیست. علاوه بر این ها این گونه نیست که خداوند برای همه ی خطاهای یکسان حکمی واحد نماید ؛ زیرا در جات افراد از نظر معنوی متفاوت است و هر فردی در پله ای از ایمان قرار دارد. گناهان را احدی انجام نمی دهد مگر این که در اسرع وقت جزای آن را می بیند. اگر آسیبی می بیند یا مریض می شود یا رزقش حبس می گردد یا اگر سخت جان می دهد به دلیل گناه است. همه ی ابن ها به خاطر این است که آدمی در آخرت مؤاخذه نشود و در همین دنیا پاک گردد.
پیام تسلیت
به خانواده مرحوم کربلائی غلام علی حسینی
نویسنده : سید محمد مهدی حسینی چمانوی
08 / 02 / 1394
تنگ و تاریک است
دنیای بی تو
اکنون من بی تو
در این دنیای تنگ و تاریک
راه به کجا برم
ای سرفرازانه پیموده
این دنیای تنگ و تاریک
جناب آقای سید عباس حسینی
برادارن و خواهران و دختران مرحوم سید غلامعلی حسینی
با هزاران افسوس و دریغ
عروج آسمانی « پدر » و « برادر » شما والامقامان
شادروان مغفور جناب آقای
سید غلامعلی حسینی
ارادتمند و مداح اهل بیت ( علیهم السلام ) را به شما و سایر غمـدیدگان تسلیت و تعزیت می گویم.
هیچ شکی نیست دست یاری اهل بیت معظـــم و مکــرم آل محمد ( صلی الله علیه وآله ) همراه اوست.
غفران بی نهایت الهی را برای آن عروج کننده و صبری جزیل برای بازماندگان از خداوند بی همتا مسئلت می نمایم.